)
آیه ولایت، از جمله آیه هایی است که بیانگر امامت امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) است. برای روشن شدن چگونگی استدلال به این آیه ی مبارکه در آغاز باید معنای برخی از واژگان آیه توضیح داده شود و یک بار دیگر آیه شریفه بررسی گردد. در قرآن کریم می خوانیم:
( انما ولیّکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذّین یقیمون الصلاة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون )
« تنها ولیّ و صاحب اختیار شما خدا، فرستاده ی او و کسانی هستند که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند ».
در نگاه آغازین دو واژه ی قابل بررسی است؛ واژه ی ( إنمّا ) و واژه ی ( ولیّکم ).
بی تردید واژه ( إنما ) در زبان عربی به معنای « حصر » است و حصر یعنی منحصر کردن حکمی به مورد خاصی، به طوری که آن حکم تنها اختصاص به همان مورد داشته باشد و هیچ کس یا هیچ چیز دیگری آن حکم را نداشته باشد.
این معنا درباره ی واژه ( إنما ) مورد قبول همه بوده، و کسی آن را انکار نکرده است.
« ولایت » چیست؟
دوّمین واژه مورد بررسی، واژه ( ولیّکم ) یعنی « ولیّ شما » است. اکنون این پرسش مطرح است که معنای « ولایت » چیست؟
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی که به نام « حدیث ولایت » معروف شده است می فرماید:
« علی منّی و أنا من علیّ و هو ولیّکم بعدی » (1)
« علی از من و من از علی هستم، و او بعد از من ولیّ شماست ».
بنابراین، واژه ی ولایت، هم در این آیه ی مبارکه و هم در این حدیث، با تعبیر ( ولیّکم ) آمده است.
واژه ی ولایت از نظر لغوی دارای معانی مختلفی است؛ این معانی مختلف یا در یک معنا مشترک هستند و یا خیر. اگر مشترک باشند هر کدام از آن ها مورد و مصداقی از آن معنا خواهند بود که به آن مشترک معنوی گفته می شود، و اگر هیچ اشتراکی با هم نداشته باشند، تنها در لفظ مشترکند که به آن مشترک لفظی گفته می شود.
معنای اول ولایت، مشترک معنوی است؛ یعنی ولایت همیشه به یک معنا می آید و معانی دیگر هر کدام مصداقی از آن معنای واقعی خواهد بود یعنی: عهده دار شدن کار دیگری.
به عنوان مثال وقتی گفته می شود: فلانی ولیّ فلانی است یعنی او عهده دار کارهای فرد دوم است، و یا وقتی گفته می شود: این شخص ولیّ این طفل صغیر است یعنی او مسئولیّت کارهای طفل را به عهده گرفته است.
و نیز ولیّ امر به کسی گفته می شود که تمامی کارهای آن امر به عهده ی او باشد. به همین علت است که به سلطان و پادشاه « ولیّ » گفته می شود؛ زیرا تمامی اُمور مملکت به عهده ی اوست و او این مسئولیّت کشورداری را به عهده گرفته است.
این معنا همان معنای واقعی ولایت است. از این رو در هر مورد که واژه ولایت به کار رفته باشد، این معنا در آن لحاظ شده است.
به عنوان نمونه به دوست و رفیق و همسایه ولیّ گفته می شود. به شخصی که با شما هم پیمان بوده و قسم خورده که شما را یاری کند، ولیّ می گویند. پدر ولیّ است، خداوند متعال ولیّ است و پیامبر او نیز ولیّ است و موارد دیگری در همین معنا وجود دارد که به آن ها ولیّ گفته می شود.
این معنا در تمامی موارد کاربرد واژه ولایت وجود دارد، وقتی که به همسایه ولیّ گفته می شود یعنی او سزاوارترین کسی است که کارهای همسایه اش را انجام داده و عهده دار امور او گردد.
اگر برای کسی مشکلی پیش آید نزدیک ترین کسی که به یاری او می شتابد و در برطرف کردن آن مشکل او را کمک می کند و کارهای آن شخص را به عهده می گیرد همسایه اوست، که به آن حقّ همسایگی نیز گفته می شود.
کسی که هم پیمان کسی می شود، یا کسی که به یاری دیگری می آید، و یا برادر انسان، هر کدام دارای نوعی ولایت هستند، اما یک معنای واحد در تمامی این موار موجود است که همان معنای قیام به امر و عهده دار شدن کارهای دیگری است.
با بررسی کتاب های لغت و سخن بزرگان این فنّ، به خوبی روشن می شود که همه ی آن ها همین معنای اساسی را برای واژه ی ولایت بیان کرده اند.
اگر گفتیم: واژه ی ولایت مشترک لفظی است، یعنی لفظ ولایت معانی و مصادیق مختلفی دارد، بدون این که بین آن معانی وجه اشتراکی وجود داشته باشد؛ مانند واژه ی« عین » که در زبان عربی به آن مشترک لفظی می گویند، چرا که در معانی مختلفی به کار می رود از جمله: چشمه ی آب، چشم انسان، خورشید و...
می بینید که این معانی گوناگون دارای معنای مشترک نیستند، بلکه هر کدام معنای خاص خود را دارند. این مطلب در کتاب های علم اصول به تفصیل مطرح شده است.
بنابراین، واژه ولایت، بر فرض این که از آن چه گفتیم صرف نظر کنیم و بگوییم: مشترک لفظی است، دارای معنای گوناگونی خواهد بود که یکی از آن معانی این است: سزاوارتر بودن به چیزی، و اولویت داشتن نسبت به امری.
در مشترک لفظی برای این که بفهمیم آن لفظ در کدام یک از معانیِ آن به کار برده شده است، باید به قرائن و شواهدی که مراد و مقصود گوینده را مشخص می کند، توجّه کنیم.
بنابراین بایستی در پی قرینه هایی باشیم که در این آیه ی مبارکه وجود دارد، تا روشن شود که واژه ولایت در این آیه، به چه معنایی به کار رفته است.
معنای ولایت در آیه شریفه
بنابر آن چه که بیان شد قرائن و شواهد متعدّدی در این آیه وجود دارد که اثبات می کند ولایت به همان معنایی است که شیعیان می گویند؛ یعنی: اولویّت، برتری و سزاوارتر بودن برای به عهده گرفتن امور مسلمانان.
قرینه ها بر دو گونه اند: قرائن مقامیّه و قرائن لفظیّه. قرائن مقامیّه همان دقّت در مقام و زمانی است که آیه نازل شده است، و با آن قرائن روشن می شود که واژه ی ولایت در معنای اولویّت و برتری در سرپرستی امور مسلمانان است.
برخی دیگر از قرائن تصریحات خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که قرائن « لفظیّه » خوانده می شوند. پاره ای از این قرائن لفظی، روایاتی است که در این مورد آمده است.
دیدگاه فضل بن روزبهان در مورد معنای ولایت و آیه ی مبارکه
فضل بن روزبهان نیز در این مورد اظهارنظر کرده است. وی در ردّ نظر علامه حلی (رحمه الله) می نویسد:
« قرائن و شواهد دلالت دارند که مراد از ولایت در این جا نصرت و یاری است. بنابراین منظور از آیه ( انمّا ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا... )، این است که یاور شما خدا، پیامبرش و کسانی هستند که نماز می خوانند و در حال رکوع صدقه می دهند ». (2)
ردّ دیدگاه ابن روزبهان
درست است که نصرت و یاری یکی از معانی ولایت است، هم چنان که در کتاب های لغت نیز آمده است، اما روایاتی که در این مورد رسیده بیانگر این است که در این جا مراد از ولایت، نصرت و یاری نیست.
به نمونه ای از این روایات که در تفسیر فخر رازی، تفسیر ثعلبی و دیگر کتاب ها آمده توجّه کنید:
« أنَّ النبّی لمّا علم بأنّ علیاً تصدّق بخاتمه للسّائل تضرّع إلی الله و قال: اللهم إنّ أخی موسی سألک قال: ( ربّ اشرح لی صدری و یسّرلی أمری واحلل عقدهً من لسانی یفقهوا قولی و اجعل لی وزیراً من أهلی هارون أخی اشدُد به أزری و أشرکه فی أمری کی نسبّحک کثیراً و نذکرک کثیراً انک کنت بنا بصیراً ).
فأوحیت إلیه: ( قد اُوتیت سُؤلک یا موسی ) (3).
اللهم و إنّی عبدک و نبیّک فاشرح لی صدری و یسّرلی أمری واجعل لی وزیراً من أهلی علیّاً اُشدد به ظهری... .
قال ابوذر: فوالله، ما استتمّ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) الکلمة حتّی هبط علیه الأمین جبرائیل بهذه الآیة: ( إنما ولیکم الله و رسوله... ) إلی آخر الآیة » (4)
« وقتی پیامبر فهمید که علی انگشتر خود را به فقیر داده، دست به دعا براشت و با تضرّع به درگاه خداوند چنین عرضه داشت: « پروردگارا! برادرم موسی از تو درخواست نمود و گفت: ( خداوندا! سینه ام را گشاده و پرتحمل کن و کارم را آسان نما و گره را از زبانم بگشا تا سخن مرا بفهمند، و برای من از خانواده ام وزیری قرار ده، هارون برادرم را، پشت مرا به او محکم کن و او را در امر من شریک گردان تا تو را بسیار تسبیح کنیم و بسیار به یاد تو باشیم، همانا تو به ما بینا هستی ).
پس تو به او وحی کردی: ( ای موسی! آن چه را می خواستی قطعاً به تو داده شد ).
پروردگارا، من هم بنده و پیامبر تو هستم، پس سینه ام را گشاده و پرتحمل کن و کار مرا آسان نما و برای من از خانواده ام وزیری قرار ده، علی را، و به وسیله او پشت مرا محکم کن....
ابوذر گوید: به خدا سوگند! هنوز دعای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) (5) تمام نشده بود که جبرئیل امین نازل شد و این آیه را آورد:
( تنها ولی شما خداست و پیامبرش... ) تا پایان آیه.
آیا هیچ انسان عاقل و فهمیده ای، که کمترین توجّه به لغت و روش قرآن و آن چه از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شده داشته باشد، می پذیرد که ولایت در این آیه، با این قرائن، به معنای نصرت و یاری باشد؟
آیا عقل انسان چنین کاری را می پذیرد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به درگاه خداوند تضرّع و زاری کند تا خداوند به مردم اعلام کند که علی یاور شماست؟!
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با چنین حالی و در چنین حالتی دست به دعا برداشته است تا خواسته او آن باشد که خداوند آیه ای را نازل کند و به مردم بفهماند که علی (علیه السّلام) یاور مؤمنان است؟
آیا کسی شک داشته که علی (علیه السّلام) یاور مؤمنین است تا پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ناگزیر شود که دست به دعا بردارد و این گونه به راز و نیاز بپردازد، و پیش از آن که دعای حضرتش تمام شود، این آیه نازل شود:
( انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا... )
« تنها ناصر و یاور شما خدا و رسول او و مؤمنین هستند،... »
با وجود این همه قرائن و شواهد، آیا صحیح است که بگوییم: منظور از ( ولیکم ) ناصر و یاور است؟
حاصل بررسی
سخن پایانی در زمینه ی بررسی معانی واژه ی ولایت این است که اگر ولایت مشترک لفظی باشد و ما برای تعیین آن معنا که خداوند اراده نموده است، نیاز به قرینه داشته باشیم، قرائن لفظیّه و مقامیه، معنی کلمه ولایت را واضح و آشکار می سازد.
در این صورت معنای واژه ولایت اولویّت و سزاوارتر بودن در به عهده گرفتن امور مسلمان ها خواهد بود و این اولویّت برای خدا، رسولش و برای مؤمنانی که نماز می خوانند و در حال رکوع صدقه می دهند، ثابت خواهد شد.
پس از بررسی واژه ی ( إنّما ) و واژه ی « ولایت » در این آیه ی شریفه می توان گفت که به راستی واژه ی ( و ) در ( والذین آمنوا ) برای عطف است؛ یعنی به جز خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این عده نیز بر شما ولایت دارند.
ولی واوی که در ( و هم راکعون ) آمده واو حالیه است، یعنی در حال رکوع زکات می پردازند.
با توجه به تمامی این نکات می توان گفت که ( انّما ولیکم ) یعنی تنها خدا، پیامبرش و مؤمنانی که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند، بر شما اولویّت دارند.
پس تاکنون این نتیجه را به دست آوردیم که هم قرآن و هم روایات این معنا را روشن کردند که چه کسی در حال رکوعِ نماز صدقه داده، و این آیه در مورد چه کسی نازل شده است.
پینوشتها:
1. سنن ابن ماجه: 89/1، مسند احمد بن حنبل: 171/5، کنز العمال: 603/11، حدیث 32913.
2. احقاق الحق: 408/2.
3. سوره طه: 25-36.
4. تفسیر فخر رازی، 25/11. تفسیر ثعلبی.
5. علی رغم این که در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارک پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به صورت ناقص ( ابتر ) آمده است، ما طبق فرمایش حضرتش، درود و صلوات را به صورت کامل آورده ایم.